جديدترين ها
» اشکالات وارد بر وهابیت
» اگر خدا نزدیک است چرا به اهل ...
» چطور امکان دارد که امامان از ...
» آیا امامان از کسی چیزی یاد می ...
» اگر امامان را خدا معصوم کرده ...
» آیا امام حسن علیه السلام می ...
» آیا پیامبر برای امام حسین ...
» آیا مخالفین شیعه حرام زاده ...
» آیا مردم با ابوبکر به اجبار ...
» توهین به عمر و ابوبکر
» اگر خدا نزدیک است چرا به اهل ...
» چطور امکان دارد که امامان از ...
» آیا امامان از کسی چیزی یاد می ...
» اگر امامان را خدا معصوم کرده ...
» آیا امام حسن علیه السلام می ...
» آیا پیامبر برای امام حسین ...
» آیا مخالفین شیعه حرام زاده ...
» آیا مردم با ابوبکر به اجبار ...
» توهین به عمر و ابوبکر
پر بيننده ترين ها
سوال وجواب » اگر امامان را خدا معصوم کرده چگونه می توانند برای مردم الگو باشند |
![]() تاریخ: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1391 شرح: جبرى یا اختیارى بودن عصمت، اولین و مهم ترین پرسشى است که این مسئله، پیش چشم خردمندان مى نهد;[1] چرا که ارزش آدمى به اراده ى آزاد و اختیار او است و جبرى انگاشتن عصمت، معصومین را به ماشین خودکارى تبدیل مى کند که نه شایسته ى الگو شدن براى دیگران اند و نه سزاوار پاداش فراوان. اختیار آمد عبادت را نمک ورنه مى گردد به ناخواه این فلک گردش او را نه اجر و نه عقاب که اختیار آمد هنر وقت حساب جمله عالم خود مسبِّح آمدند نیست آن تسبیح جبرى مزدمند.[2] این مشکل به سادگى قابل حل است. سیر اختیارى انسان داراى دو رکن اساسى است: علم و اراده. ما اگر دچار معصیت مى شویم، یا نسبت به زشتى گناه آگاهى کامل نداریم و یا از اراده اى قوى براى ترک آن برخوردار نیستیم. هر چه این دو عامل تقویت شوند، دایره ى گناهان آدمى، تنگ تر و تنگ تر خواهد شد. معصومین کسانى هستند که هم از نظر شناخت چنان اند که زشتى و ناپسندى هر کار بدى را به چشم دل مى بینند و هم به لحاظ اراده چنان قدرتى دارند که طوفان غرایز حیوانى، عنان اختیار را از کف آنان نمى رباید. همه ى ما مرتبه اى از چنین مصونیت هایى را تجربه نموده ایم; به عنوان مثال، خوردن برخى از نجاسات، حتّى به فکر هیچ عاقلى هم خطور نمى کند، چه رسد به این که جامه ى تحقّق پوشد.[3] امّا مسئله به همین جا خاتمه نمى یابد. پرسشى که هنوز ذهن آدمى را به خود مشغول مى دارد، این است که چرا این علم و اراده ى آن چنانى، در انحصار گروه اندکى است؟ درست است که راه حل ذکر شده، مشکل اختیار معصومین را چاره مى کند، اما هم چنان دلیل برترى آنان بر سایرین، بى پاسخ مانده است. پیامبر و امام معصوم، گناه را هم چون ماده ى سمّى مى بیند; از این رو، فکر انجام آن را نیز در سر نمى پروراند. ما نیز اگر چنان علم و اراده اى داشتیم، از عصمت کامل برخوردار مى شدیم. فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا مى کرد.[4] این پرسش اساسى که گاه از آن با عنوان «موهبتى بودن عصمت» یاد مى شود، با پاسخ هاى مختلفى رو به رو شده است.[5] یکى از آن ها که در تأیید آن، از روایات مختلفى مى توان سود جست، راه حل این مشکل را در علم پیشین الهى جست و جو مى کند. به این بیان که خداوند پیش از آفرینش آدمیان، با علم ازلى خود مى دانست که گروهى از آنان، بیش از سایرین از اختیار خود بهره مى گیرند و حتّى اگر مورد موهبت هاى ویژه قرار نگیرند، با اعمال اختیارى خود، سر آمد همگان خواهند شد. این منزلتى که اینان با سیر اختیارى خویش بدان مى رسیدند، سبب گردید که خداوند، موهبت ویژه ى خویش را به آنان عطا نماید و ایشان را از علم و اراده اى برخوردار کند که به واسطه ى آن، به مصونیت کامل برسند و در پرتو آن، راه نمایانى مطمئن براى همه ى افراد بشر گردند. به عبارت دیگر، دلیل اعطاى چنین موهبتى، علاوه بر پاداش به خود آن ها، فراهم نمودن وسایل هدایت براى سایر انسان ها است.[6] این نکته را مى توان به خوبى از فرازهاى آغازین دعاى ندبه استفاده نمود. هم چنین در روایتى از امام صادق(علیه السلام) در باره ى موهبت هاى ویژه ى پیامبران، چنین آمده است: از آن جا که خداوند به هنگام آفرینش پیامبران، مى دانست که آنان از او فرمان بردارى مى کنند و تنها او را عبادت نموده، هیچ گونه شرکى روا نمى دارند (از موهبت هاى ویژه ى خویش، برخوردارشان ساخت). پس اینان به واسطه ى فرمان بردارى از خداوند به این کرامت و منزلت والا رسیده اند.[7] -------------------------------------------------------------------------------- [1]. برخى از نویسندگان از آن جا که نتوانسته اند راهى براى جمع میان عصمت و اختیار بیابند، بِه تر آن دیده اند که اصل این فضیلت را انکار کنند. بر اساس این دیدگاه «اگر پیامبر معصوم باشد، در کارهایى که انجام مى دهد یا از آن ها دست مى کشد، امتیازى بر دیگران نخواهد داشت; اما زندگى غیر معصومانه ى پیامبر، شأن و منزلت او را بالا مى برد و نشانه ى این است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پى روى کرده است». ر.ک: مقارنه الادیان، ج 3، ص 126. [2]. مثنوى معنوى، دفتر سوم، ابیات 9ـ3287. [3]. راه نماشناسى، ص 115. براى آشنایى با تبیین هاى دیگرى از اختیارى بودن عصمت، ر.ک: تلخیص المحصّل، ص 369; ارشاد الطالبین، ص 301; کشف المراد، ص 365; الالهیات، ج 3، ص 159; الصحیح من سیره النبى الاعظم، ج 3، ص 297; امام شناسى، ج 1، ص 80; امامت و رهبرى، ص 174; تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص 19; گوهر مراد، ص 379; انیس الموحدین، ب 3، ف 2; و فلسفه ى وحى و نبوت، ص 218. [4]. دیوان حافظ. [5]. براى نمونه، ر.ک: پرسش ها و پاسخ هاى مذهبى، ج 1، ص 165; راه نماشناسى، ص 121; و امام شناسى، ج 1، ص 114. [6]. پژوهشى در عصمت معصومان، ص 66; هم چنین ر.ک: بحارالانور، ج 17، ص 94; مصنفات الشیخ المفید، ج 5 (تصحیح الاعتقاد) ص 128; و مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 301. [7]. بحارالانوار، ج 10، ص 170. |