جديدترين ها
پر بيننده ترين ها
سوالات بی جواب » فقها و محدثین سلف |
![]() تاریخ: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1391 شرح: [256] . ادوار اجتهاد: 204، الخطط المقریزیه 2: 344. [257] . تهذیب الکمال 20: 231. [258] . مراقی الفلاح شرح نور الایضاح ص 70 دار الإیمان تاریخ 1408 تألیف حسن بن عمار بن على الشرنبلالى حنفى، در شرح حال او چنین آمده: یکى از فقهائى است که در جامعه الازهر مصر تحصیل کرده. او مورد توجه حکومت بود و جمع کثیرى از مصر و شام نزد او درس خواندند. معجم المؤلفین 3: 265. [259] . المحلى 4: 213 ; مصنف ابن ابى شیبه، ج 2، ص 120، باب 27، ح 1: دارالفکر. [260] . توجیه و بیان قرافى از علماء ما اهل سنت: ایشان در کتاب الفروق ج 3: 203 ـ ضمن پذیرش این که مقتضاى قاعده این است: فرزندى که چهار و یا پنج سال (که نظر شافعى و مالک است پس از ـ فوت ـ پدر متولد شود حلال زاده نیست و باید به فرزند نامشروع، و زنا ملحق شود چون امر دایر بین غالب و نادر است. زیرا غالباً این موارد در در اثر عمل نامشروع و زنا است، و نادراً در اثر مقاربت و مباشرت زوج است. لکن با توجه به این که وقوع و تحقق آن از زنى، اکثر و غالب است. و تأخیر حمل در رحم مادر تا مدت پنج سال، نادر است. طبق قاعده غلبه، باید قائل به تحقق حمل از طریق نامشروع باشیم. و آنرا به شوهر نسبت ندهیم. لکن خداوند، این مولود را به پدر ـ سابق ـ خود ملحق کرده: به دلیل لطف به بندگان، و پوشانیدن گناهان آنان و براى حفظ انساب و بستن راه ثبوت زنى، قاعده حمل بر غالب در این جا استثناء و تخصیصى خورده است. ضمنا به ص 14 از همان کتاب نیز مراجعه شود. [261] . الصفدی: ولد الضحاک لسته عشر شهراً وشعبه ولد لسنتین، وهرم بن حیان ولد لأربع سنین ومالک بن أنس، حُمِل به اکثر من ثلاث سنین والشافعی حمل به اربع سنین. خزائن: 217، المعارف 594، سیر اعلام النبلاء 8 : 132. عن ابى اسحق الکوفى، سالت الشعبى عن الصلاه خلف ولد الزنى؟ قال: ذلک مؤذننا و امامنا، و اقام الصلاه فصلینا خلفه ـ و فى روایه سفیان عن الشعبى، عن ولدالزنا؟ قال: ان امامنا لیقال له ذلک، المعرفه و التاریخ 3: 239. ذهبى درباره هرم بن حیّان مى گوید: یکى از عباد است، او فرماندهى لشکر در جنگهاى فارس را در زمان خلافت عمر و عثمان(رضی الله عنه) به عهده داشت. و مدتى نیز از طرف عمر(رضی الله عنه)آستاندار، و ثقه بود، چون سالها در رحم مادر بوده و دندان درآورده بود. او را هرم نامیدند، سیر اعلام النبلاء 4: 50 ـ . [262] . شرح ابن قاسم 1: 152. [263] . تاریخ الصغیر 2: 93، للبخاری، الانتقاء فى فضائل الثلاثه الائمه الفقهاء: 149. تاریخ بغداد 13: 392 المجروحین 3:66 ـ التنکیل للمعلمى: 145. [264] . تاریخ بغداد 13: 324. [265] . المجروحین 3: 64 ـ خطیب بغدادى نام دهها نفر از علماء و بزرگانى را که ابو حنیفه را مردود شمرده اند ذکر مى کند، او مى گوید: ذِکْر القوم الذین ردوا على أبى حنیفه: 1. ایوب سختیانى 2. جریر بن حازم 3. همام بن یحیى 4. حماد بن سلمه 5. حماد بن زید 6. ابوعوانه 7. عبدالوارث 8. سوار العنبرى القاضى 9. یزید بن زریع 10. على بن عاصم 11. مالک بن انس 12. جعفر بن محمد 13. عمروبن قیس 14. ابو عبدالرحمن المقرى 15. سعید بن عبدالعزیز 16. الاوزاعى 17. عبدالله بن المبارک 18. ابو اسحاق الفزارى 19. یوسف بن اسباط 20. محمد بن جابر 21. سفیان الثورى 22. سفیان بن عیینه 23. حماد بن أبى سلیمان 24. ابن أبى لیلى 25. حفص بن غیاث 26. ابوبکر بن عیاش 27. شریف بن عبدالله 28. وکیع بن الجراح 29. رقبه بن مصقله 30. الفضل بن موسى 31. عیسى بن یونس 32. الحجاج بن أرطاه 33. مالک بن مغول 34. القاسم بن حبیب 35. ابن شبرمه ـ تاریخ بغداد 13: 370. [266] . المجروحین 3: 63 [267] . صحیح بخارى، کتاب البیوع، ج 2، ص 27، ب 102، کتاب الانبیاء ـ باب ما ذکر عن بنى اسرائیل ـ شماره 346. صحیح مسلم ج 3 ص 37 . کتاب البیوع ـ تحریم بیع الخمر والمیته (چاپخانه مصطفى البابى مصر). [268] . تهذیب التهذیب 2: 207 ـ مقدمه فتح البارى (کان ینتقص من علی و ینال منه). [269] . تهذیب التهذیب 3: 303. [270] . تهذیب التهذیب4: 30 ـ کان اذ اذکر علیا یقول: لا احب رجلا قتل جدی. [271] . تهذیب التهذیب 2: 337 (کان یحمل على علی(رضی الله عنه)). [272] . تهذیب التهذیب 7: 308 کان یقع فی الحسن والحسین ـ رضى الله عنهما ـ. [273] . تهذیب التهذیب 3: 390 کان هجّاء خبیثا فاسقا مبغضاً لال الرسول مائلا الى بنی امیه مادحاً لهم ـ العتب الجمیل: 115. [274] . تهذیب التهذیب 8: 113. [275] . تهذیب التهذیب 8: 347. [276] . شرح نهج البلاغه 4: 102. [277] . سیر اعلام النبلاء 5: 337 ـ روح المعانی 3: 189. [278] . سیر اعلام النبلاء 6: 262. [279] . تاریخ مدینه دمشق 55: 370. [280] . سیر اعلام النبلاء 5: 339. [281] . تاریخ الاسلام (سال 121) ص 140. [282] . میزان الاعتدال 1: 625. [283] . معرفه علوم الحدیث نیسابورى: 55 ـ تاریخ دمشق 55: 370. [284] . مقدمه ابن الصلاح فى علوم الحدیث: 23 ـ کشف الظنون: 544 ـ فتح البارى: 477. [285] . به گفته ابن الصلاح و نووی مجموع احادیث آن با حذف مکررات چهار هزار عدد است. ولى طبق شماره گذارى محمد فؤاد عبدالباقى سه هزار و سى و سه عدد است و طبق شمارش أحمد محمد شاکر هفت هزار و پانصد و هشتاد و یک حدیث است. کتاب المدلسین، ص 38 تألیف فوّاد حسینى. [286] . ابو داود مجموع کتاب را با چهار هزار و هشتصد روایت ذکر کرده ولى مجموع روایات در سنن ابى داود پنج هزار و دویست و هفتاد و چهار عدد است. [287] . ابن ماجه مجموع احادیث کتاب خود را چهار هزار روایت مى داند. در حالیکه طبق شمارش فواد عبدالباقى چهار هزار و سیصد و چهل و یک حدیث است. [288] . صحیح بخارى 3: 160 ـ تفسیر سوره حج. [289] . فتح الباری 8: 294 ـ کتاب التفسیر / الحج. [290] . مقدمه ابن الطلاح فى علوم الحدیث: 23 ـ کشف الظنول: 544 ـ فتح البارى: 477. [291] . الکفایه: 159. [292] . تاریخ الاسلام (سال 100) ص 112 در ترجمه خالدعا مری. [293] . سیر اعلام النبلاء 5: 194 ـ در ترجمه قاسم بن عبدالرحمن دمشقى. [294] . شروط الائمه السته لأبى بکر المقدسى: 507 ـ البته عده کثیرى جزء منتقدان بر او هستند همانند: باجى متوفاى 474 ـ و جبائى متوفاى 498 ـ و ابن خلفون 636 و دمیاطى، ت 523 هـ و ابن رشید، ت 721 و ابوزرعه، ت 826 و عراقى، ت 806 و دهها نفر دیگر رجوع شود به کتاب البخارى و صحیحه الجامع، ص 525. [295] . سیر اعلام النبلاء 12: 79. [296] . فتح البارى 1: 423 ـ سیر اعلام النبلاء 11: 175. [297] . شیخین: 142. [298] . شیخین: 144 |